سال نو نوكردن روش و منش
سيد عطاءالله مهاجراني
بياييم در كنار اين نوشوندگي صورت جامعه و طبيعت، به نوشوندگي روش و منش نيز بينديشيم
در سال نو رسم و سنت چنين بوده و هست، هر خانوادهاي بر حسب توان و امكاني كه دارد به استقبال سال نو ميرود، براي فرزندان لباس و كفش نو تهيه ميكند. خانه را تميز و آراسته ميكند تا آماده ديد و بازديدهاي نوروزي باشد. كودكان با چشمان شاد و براق منتظر عيدي از بزرگان ميمانند و صورت جامعه نو ميشود. همانگونه كه طبيعت نيز نو ميشود. نوبرگها ميرويند و سبزي سبزههاي بهاري و سبزي برگ درختان در فروردين ماه، چيز ديگري است. شكوفهها ميشكوفند و عطر شكوفه و گل در شهر و روستا ميپيچد... بياييم در كنار اين نوشوندگي صورت جامعه و طبيعت، به نوشوندگي روش و منش نيز بينديشيم. آيا روشهاي ما در قلمرو سياست و اجتماع و فرهنگ، درست و متناسب با خردمندي و مصالح كشور و ملت بوده است؟ با كدام ميزان ميخواهيم اين روشها را بسنجيم و داوري كنيم؟ در سياست، در اقتصاد و در فرهنگ؟ آيا روشهاي مختار در جامعه ما و اداره امور كشور، عقلاني و عقلايي است؟ نخست تفاوت عقلاني و عقلايي چيست؟ اين بحث معمولا در اصول فقه و در شرح كفايه متفكر ارجمند آخوند خراساني مطرح ميشود. امر عقلاني نياز به برهان و استدلال دارد، اما امر عقلايي در حقيقت متناسب با عرف و تجربه اجتماعي معنا ميشود. مثلا «قاعده يد» در فقه، امري عقلايي است و نه عقلاني. فرض بر اين است كه وقتي كسي چيزي را در اختيار دارد، در تملّك اوست، مگر اينكه خلافش ثابت شود. يا دموكراسي امري عقلايي است و نه عقلاني. اگر در مجلسي قانوني تصويب شد كه مثلا ساعت رسمي بايد ثابت بماند، اين امر براساس تجربه جهاني امري غير عقلاني است. اما با توجه به اينكه اكثريت مجلس راي دادهاند، با توجه به قاعده پذيرش اكثريت آراي عقلايي تفسير ميشود. يكي از مهمترين جلوههاي عقلايي بودن اداره كشور و نظام اجتماعي و سياسي در روزگار ما، در كشورهايي كه انتخاب دولتها و ساماندهي اداره امور، متكي بر انتخابات است، سازماندهي احزاب نيرومند در كشور است.
امري كه در كشور ما اگر نگوييم غايب است، ميتوان گفت احزاب موجود شعله نيمه جاني دارند كه پرپر ميزند. خاموش نميشود اما نه نور دارد و نه گرمايي. به همين دليل در انتخابات يا از نتيجه انتخابات گاه همه غافلگير ميشوند. ما تا جشن ۵۰ سالگي انقلاب اسلامي تنها شش سال فاصله داريم. اين مدت ششساله را دريابيم و روشها را اصلاح كنيم. برخي از اصلاح روشها منوط به اصلاح قانون اساسي است. مانند نحوه تفسير شوراي نگهبان از قانون اساسي كه با قانون نظارت استصوابي بر انتخابات، يكي از مهمترين آسيبهاي سياسي و اجتماعي در كشور ما و در انقلاب رقم خورده است، اگر ما اين روشها را نو نكنيم، از تجربيات خودمان درس نگيريم. البته گفتهاند انسان خردمند از تجربيات ديگران درس ميگيرد، حال ما از تجربيات خودمان درس بگيريم! تا كشور و ملت ما جلوهاي نو پيدا كنند. جوانان به آينده خود اميدوار باشند، فضاي اجتماعي روشن و متعادل باشد. همانگونه كه با بهار طبيعت سبز و رنگين ميشود و خانهها غبارروبي و جامهها نو، ميبايست روشها را نو كنيم تا روح جامعه نيز نو شود. انقلاب و نظام در آستانه پنجاه سالگي نياز به نوشوندگي دارد. تجربه اعتراض - آشوب در پاييز امسال، اگر ما لايههاي آشوبطلبان را جدا كنيم و به صداي اعتراض گوش كنيم. همانگونه كه آشوبطلبي امري امنيتي است و بايد با آن به عنوان مقوله امنيتي مواجه شد، اما اعتراض مقولهاي اجتماعي و فرهنگي است. اگر به صداي اعتراض دقيق گوش كنيم، به حرف نسلهاي نو توجه كنيم، به روشني ميبينيم كه جامعه به نوشوندگي نياز دارد و گاه ما: «بيخبر از نو شدن اندر بقا!»